رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

شوروی و جنبش جنگل: یادداشتهای یک شاهد عینی

شوروی و جنبش جنگل: یادداشتهای یک شاهد عینی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 37 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 37 رای
به کوشش: برزویه دهگان

کتاب حاضر، از جمله نوشته‌های با ارزش درباره‌ی وقایع جنبش جنگل از هنگام ورود قوای سرخ است. حضور نویسنده در گرماگرم وقایع و ارتباط او با رهبران نهضت و قوای شوروی، به مطالب وی اعتبار بخشیده است. به ویژه این‌که او با استفاده از اسناد و مدارک دوران خود به نوشته‌هایش سندیت داده است...
...روز سه شنبه هجدهم ماه مه 1920 مطابق 28 اردیبهشت 1299، کشتی‌های جنگی دولت شوروی در مقابل انزلی و غازیان صف کشیده و بدون اعلان جنگ، چندین گلوله توپ به طرف غازیان خالی کردند. دلیل رسمی این حرکت کشتی‌های جنگی شوروی این بود که چون کشتی‌های ضد انقلابی ژنرال دنیکن ـ ژنرال تزاری و از رهبران اصلی روس‌های سفید ـ و عده‌ی زیادی از افسران و تابعین ایشان در انزلی بودند و امنیت دریای خزر را تهدید می‌کردند، پس فرمانده‌ی ناوگان سرخ شوروی ولگا ـ خزر برای حفظ امنیت دریای خزر مجبور شد انزلی را تصرف کند تا بتواند ناوگان ضد انقلابی و اتباع وی را روانه‌ی روسیه نماید.
ولی در حقیقت آن‌ها در صدد بودند تا اهالی شرق را از قبیل عثمانی، افغانستان، هندوستان، ایران و... را از تحت نفوذ و استیلای دول امپریالیستی نجات دهند و انگلیسی‌ها را از آن‌جا خارج نمایند. در پی این سیاست و حضور شوروی‌ها در ایران، جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان که از سال 1294 شمسی، حرکتی ملی را برای مبارزه با بیگانگان آغاز کرده بود، به مرحله‌ای جدید وارد شد. پیمان اتحاد میان آن‌ها بسته شد و جمهوری شوروی ایران تاسیس گردید. ولی در این میان مشکلات بسیاری به وجود آمد و میان میرزا کوچک خان و متحدین نوین بلشویکش تفرقه افتاد.
بنابراین میرزا در اعتراض به تندروهای بلشویک‌ها ترک اتحاد نمود و یاران بلشویک را تنها گذاشت. بلشویک‌ها که از ابتدا قصد پاکسازی گیلان را از وجود میرزا داشتند، با استفاده از فرصت، کودتایی علیه میرزا کوچک خان و هوادارانش به راه انداختند، ولی آن‌ها نتوانستند گیلان را حفظ نمایند و با فشارهای داخلی و خارجی متعددی مواجه گردیدند. اختلافات سیاسی در جناح بلشویک‌ها، یاران میرزا با بلشویک‌ها، قرارداد بازرگانی شوروی و انگلیس و قرارداد ایران و شوروی از علل مهم فروپاشی جمهوری گیلان است. در این رهگذر، با حمله‌ی قوای نظامی دولت مرکزی، نقطه‌ی پایانی بر این حرکت هفت‌ساله‌ی آزادی‌خواهانه گذاشته شد
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mojtaba1111
mojtaba1111
1396/05/23
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شوروی و جنبش جنگل: یادداشتهای یک شاهد عینی

تعداد دیدگاه‌ها:
4
روایت فریدون کشاورز از اعدام دکتر حشمت
تیمورتاش - این [را] هم اضافه می‌کنم که شاعر بسیار با قریحه‌ای بود من شعرهای او را در مجله‌ آینده آن زمان خوانده بودم و بعد خواندم. به سبک خراسانی به خصوص، شعرهای بسیار بسیار عالی داشت. یکی او بود یکی هم وثوق‌الدوله که شاعر خیلی با قریحه‌ای بود. شعر خیلی خوب می‌گفت- وقتی که حاکم گیلان بود وارد مذاکره با کوچک جنگلی شد برای خاطر اینکه گویا اصلاح بکند وضع را و کوچک جنگلی از مخالفتش با حکومت مرکزی تهران دست بردارد.
قرار شد که یک نماینده از آنجا، از جنگل، بیاید و با حاکم گیلان صحبت بکند. این نماینده دکتر [ابراهیم] حشمت [الاطبا] بود. دکتر حشمت آمد به گیلان و با او صحبت کرد و توقیفش کردند و به دارش کشیدند. سردار معظم خراسانی به دارش کشید. من این منظره دار کشیدن دکتر حشمت هیچ‌وقت [از] یادم نمی‌رود برای خاطر اینکه در میدانی که در رشت آن‌موقع بود و باز هم به نظر من بسیار بزرگ می‌آمد، برای اینکه من بچه بودم و اسمش قرق کارگزار بود برای خاطر اینکه شعبه وزارت خارجه تهران یا شعبه کنسولگری یکی از کشورها...
سوال – بانک ...
-آنجا بانک نبود نه. کنسولگری یکی از کشورها در این میدان بود. برای این هم گویا می‌گفتند قرق کارگزار. شاید کارگزار نماینده‌ وزارت خارجه بوده که آن‌موقع مثلا برای مسافرت به باکو و روسیه و این‌ها دخالت‌هایی داشت. چون آن‌وقت مثل اینکه پاسپورت نبود تا آنجایی که من یادم هست. درست یادم نیست ولی گمان می‌کنم پاسپورت نبود.
سوال – شما علاقه‌تان به دکتر حشمت بود دیگه؟
-بله. محل اسمش قرق کارگزار بود. من خوب یادم هست که عده خیلی زیادی دراین میدان جمع شده بودند. از زن و مرد و بچه. و من بالای یک بالکنی که مشرف به این میدان بود خیلی نزدیک، شاید سی متر از محل دار چهل متر از محل دار بیشتر فاصله نداشت. دوستی داشتم که اسمش خوب یادم هست، محمودآقا، ولی فامیلش یادم نیست. محمودآقا که پدرش آخوند بود این هم یادم هست و من منزل این همکلاس دبستانیم رفتم بالای بالکن و ناظر به دار کشیدن دکتر حشمت شدم. عده‌ زیادی آنجا جمع بودند، من الان که پیش خودم می‌گویم چون بچه بودم خاطره‌ بچگی‌ام است، شاید مثلاً بیش از هزار نفر بودند.
عده‌ زیادی در این میدان جمع شده بودند. الان به نظرم می‌آید قاعدتاً بایستی بیش از پانصد ششصد نفر شاید هم هزار نفر بودند، مرد و زن. محافظین دار و دکتر حشمت شاید ده نفر، پانزده نفر هم نبودند و اگر این مردم شم سیاسی مثلاً این روزهای ایران را داشتند کافی بود که بریزند دکتر حشمت را نجات دهند و به حضورتان عرض کنم هیچ‌کس هم هیچ کاری نمی‌توانست بکند. دکتر حشمت را آوردند به پای داری که در وسط این میدان به پا شده بود. خیلی خوب منظره‌اش یادم هست.
مردی بود نسبتاً کوتاه قد در حدود کوتاه یا متوسط، چهارشانه با ریش انبوه و موی سر خیلی زیاد افتاده تا پشت گردن. آمد به پای دار و تقاضا کرد که نماز بخواند. چون جنگلی‌ها غالبشان نمازخوان مسلمان بودند. تقاضا کرد نماز بخواند، پای دار نماز خواند، بعد از اینکه نماز خواند خودش بدون کمک کسی رفت بالای چارپایه‌ای که زیر طناب دار گذاشته بودند. طناب دار را گرفت و خیلی خوب نظرم هست که ریشش را با دست بلند کرد وحلقه طناب دار را به گردنش انداخت و پا زد به چارپایه و جلادی که آنجا بود طناب دار را بالا کشید. مردم به گریه کردن‌شان ادامه دادند توی سر خودشان می‌زدند ولی عکس‌العملی اصلا از مردم که به نظر من خیلی مطمئنا به جنگلی‌ها علاقه داشتند، هیچ گیلانی باشرفی بی‌تفاوت نسبت به جنگلی‌های آن‌موقع نبود، ولی با وجود این هیچ عکس‌العملی از خودشان نشان ندادند و دکتر حشمت به دار کشیده شد.
مصاحبه فریدون کشاورز با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار دوم
دوست عزیز حام خصوصی برایتان پیام گذاشتم . بر عکس ان چیزی که بعضی دوستان فکر میکنند میرزا کوچک خان و پسیانی و خیابانی انسانهای وطن پرستی بودند که خیلی زود به انحراف انقلاب مشروطه توسط انگلیس و عواملش پی برده بودند و هدفشان مبارزه با این جریان فکری بود
کتاب بسیار مفیدی برای شناخت نهضت جنگل که در نت قابل دانلود است
شوروی و جنبش جنگل: یادداشتهای یک شاهد عینی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک